nokhodi maman

روز پر از استرس اما شاد

1392/7/25 18:11
نویسنده : hani
274 بازدید
اشتراک گذاری

امروز  دو هفته از انتقال شما نازنین های مامام گذشته 

با این که تست زدم اماهنوز باور نمیکنم روز شماری این روز میکردم تا اینکه اومد و من و بابایی صبح رفتیم برای آزمایش 

بعد از انجام کارها که اصلا رگ من پیدا نمیشد وعشق من همش دلش شور میزد واز ناراحتی قدم میزد خلاصه کارمون تموم شد بابایی پرسید ساعت جند برای جواب باید بیام اون آقای پذیرش گفت ظهر تماس بگیرین 

 

بعد از آمپول زدن وای اومدم خونه دل تو دلم نبود نشستم از استرس به ذکر گفتن تمام وجودم سرد بود تا اینکه ساعت 12بابایی زنگ زد که نیم ساعت دیگه جوابو میدن 

 

وقت اذان بود گفتم بهتره نماز بخونم تا اینکه  آروم بشم بعد نماز بابایی زنگ زد گفت تبریک میگم باخنده وای مثبت مثبت منم اینقدر گریه کردم که اصلا نمیتونستم خودمو کنترل کنم مامانی هم گریه کرد ومنو تو بغل خودشوگرفت بوسم کرد وتبریک گفت آخه اصلا باورم نمیشد من اصلا فکرشو نمیکردم خدا مهربونیشو به ما نشون بده دانشگاه ثبت نام کردم وگفتم اگه خدا نکرده جواب نگرفتم برم کلاس وای خداااا شکررررت

 

 اینم از تست روزبیستم و دهم وهشتم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به nokhodi maman می باشد